بدون شک هاشمی از اضلاع داخلی فتنه 88 بود که همسرش نیز در روز انتخابات با جمله ی «بریزن توی خیابونا» خبر از کودتای شومی می داد که آدرس خانه تیمی آنها،منزل رفسنجانی بود و فرماندهان آشوب در قسمت مردان و زنان به ترتیب در دست م و ف هاشمی بود. هرکس در تظاهرات 9 دی بوده حتما دیده که بالای 50 درصد شعار مردم علیه هاشمی و مابقی علیه موسوی و کروبی و منافقین بود!
فرقی ندارد هاشمی دستور آشوب و سنگ اندازی داده باشد یا برخی از پشت امن او سنگ بیندازند در هرصورت مباشر فتنه خود هاشمیست. و شورای نگهبان اصلا نمی توانست عامل فتنه ها را تایید کند.
و حالا ... آیا ممکن است باز خبر از آتشفشان یا بنزین روی آتش بدهند؟ جواب اینست که آن آتشفشان هرچه داشت بیرون ریخت و آن بنزین تمام شد به قیمت خون غلامحسین کبیری ها.
البته با رد صلاحیت هاشمی کینه های فرو خورده برخی بیرون خواهد ریخت که با فرار و پناهنده شدن عوامل دم دستی آشوب،اینها باید از ته مانده آبروی خودشان یا خانواده شان خرج کنند. منتظر نامه های سراسر کینه به رهبر انقلاب و نامه های چاپلوسی عده ای به هاشمی بوده و هستیم. تا مردم زودتر بشناسند جمل سواران آینده را که فعلا در آب نمک خوابانده شده اند و ساده لوحانه خود را لو میدهند.
اندر حکایات فیلم پر سر وصدای صراط نیوز(تلخ نامه)
یک توصیه داغ:
بعد از این خیلی مواظب حرکاتتون باشید چون ممکنه عکس شما شما توی مسجد در حال گذاشتن مهر در جا نمازی یا برداشتن مهر گرفته بشه یا حتی در کفش کنی مسجد مواظب باشید کفشتون رو کسی دید نزنه. مواظب باشید در مراسم های خصوصا اعتقادی -مذهبی شرکت نکنید اگر هم بودید همچین خودتونو گوشه مجلس مخفی کنید که رفیق فابریکتون هم نتونه پیداتون کنه. مهم تر از همه اینکه اگه خواستید در مراسمی یا تظاهراتی مثل 22 بهمن شرکت کتید بدونید همه جا محضر دوربینه.
میگین چرا ؟ خیلی راحته فرض کنید یک عکس از برداشتن مهر از جامهری مسجد از شما بگیرند و چند روز بعد هم شما در مراسم 22 بهمن دستتون رو بردید بالا تا «الله اکبر »بگید یا نه ... اصلا خواستید سرتونو بخارونید همون لحظه عکس شما رو بگیرند و بذارندش کنار برداشتن مهر .... نتیجه اینکه شما مهر رو چیکارش کردید؟!
دیگه اینکه اگه خواستید روزنامه ای چیزی بخرید یواشکی و قایمکی بخرید. مخصوصا مواظب باشید هفته نامه 9 دی نخرید اگه هم میخرید توی کوچه پس کوچه ها وقتی هوا تاریکه بخرید که فردا روزی اگه عکس شما در حال خریدن 9 دی منتشر شد از طرفی هم عکستون توس حرم حضرت معصومه دیده شد بتونید بزنید زیرش و بگید که عکس اون آقایی که داشته 9 دی میخریده واضح نیست و قطعا من نیستم. خلاصه از ما گفتن و از شما نشنیدن اگه فردا روزی عکستون هم توی مجالس پخش بشه که نشستید و گوش به حرف گوینده میدهید و یه عکس در حال خریدن 9 دی یا پرتو یا ... و یک عکس هم در تظاهراتی یا راهپیمایی یا... پخش بشه که دستتون رو بردید بالا ... دیگه کارتون تمومه.
اخیرا خبری منتشر شد با این مضمون که جایزه صلح نوبل به اتحادیه اروپا داده شده است. بسیاری در داخل کشورمان و نیز برخی در خارج این کار را به تمسخر گرفتند.
اما باید گفت جایزه صلح حق اتحادیه اروپاست الحق و الانصاف!
شاید مرا مواخذه کنید ولی باید اضافه کنم که چرا نباید به گرگهایی که با هم سر یک سفره نشسته اند و در چپاول ثروتهای مستضعفان جهان همدل هستند جایزه ای داده نشود؟
باز هم دقت کنیم در جنگ جهانی اول و دوم گرگهای متفق با گرگهای متحد به هم چنگ و دندان نشان دادند و در نتیجه آن میلیونها انسان بی گناه از جمله 9 میلیون از مردم ایران بیطرف در جنگ (در قحطی بزرگ ناشی از جنگ جهانی اول و حمله بریتانیای پلید به ایران) قتل عام شدند.
اگر این گرگها بخواهند باز هم به هم در آویزند معلوم نیست چه بلایی سر مردم جهان بیاورند.
پس همسفرگی و صلح گرگها مبارک است برای اهالی نوبل و البته برای ما!
اما بقول مولوی:
همه گرگان شبان شده، همه دزدان چو پاسبان**چه بـرد دزد، عاشقان! چو خدا پاسبان شود
تو زمین خــورنده بین بخـــورد دانه پرورد**عجب این گرگ گرسنه رمه را چون شبان شود
پاک کردن صورت مسئله تدبیر نیست، تخدیر است[1]
مولا امیرالمومنین علیه السلام همواره میفرمود : از رحمت خداوند دور باد کسی که فقیر باشد درحالیکه 2 عنصر را دارد آب و خاک.[2]
در میان همه گرانی های اخیر میخواهم به یک موضوع دم دستی اشاره کنم .
«شیر» را که یادمان هست که آن هم بطور غیرعادی گران شد و مردم طعم گرانی را این دفعه به صورت روزمره با مزهی «شیر» چشیدند.
در این میان اخباری شنیده شد که تا حالا به عمق فاجعه آن دقت نکرده بودیم.واردات علوفه و خوراک دام! یعنی در کشوری به وسعت ایران هنوز نمیتوان علوفه ی دامها را تأمین نمود؟! و باید دلار بدهیم تا علوفه وارد کنیم؟
اینجا در صدد حل و جواب این مسئله نیستم ولی مسئله دیگری را اشاره میکنم که شاید جوابگوی برخی گرانیهای اخیر باشد.
در منطقهای که بنده زندگی میکنم (در یکی از مناطق استان زنجان) بنده از سالهای نه چندان دور یادم هست که با توجه به کشاورز و مزرعه دار بودن اکثریت مردم و علوفه های به دست آمده از مزارع، کمتر خانوادهای را میشد یافت که دامداری هم نداشته باشد و در کنار کشاورزی، با نگاه داشتن مختصر دامی گوشت و شیر و پنیر و ... خود و حتی اطرافیان دوردست خود را تأمین نکند.
اما الآن چگونه شده است؟
از آنجا که از منظر شهر نشینی نباید دام را در محیط شهری نگهداری کرد کم کم سروکله سازمان بهداشت پیدا شد و دامداران تهدید شدند ؛ نامه پشت نامه و تهدید پشت تهدید و دادگاه پشت دادگاه.
اینگونه بود که برای دامداران، دامداری شده بود آش نخورده و دهان سوخته. چون شیر یارانهای پاستوریزه هموژنیزه (اصل شیر خشکی) به همت دولت و بودجه نفتی و بیتالمال دم در خانه به قیمت پاکتی 250 -200 تومان فروخته میشد در حالی که با حساب سرانگشتی هزینه هر کیلو شیر برای کشاورز نگون بخت از قیمت چند پاکت شیر دولتی بالاتر میزد و جمع بزنید با این همه و زحمتهای زیاد دامداری ، جواب دادن به بهداشت و دادگاه و پیدا نشدن سبوس دامی و ... .
دولت به جای اینکه یک دست مریزاد برای این دامداران داشته باشد و با همیاری با مزرعه داران دامدار برای مکانیزه کردن دامداریها، مشکلات ایشان را برطرف کند ولی در عوض آنچه که حاصل میشد همواره تحقیر و توهین و سرزنش بود.
پس همان بهتر که دامدار دامهای خود را بفروشد و علوفه هایی که در کشتزارهایش هست را رها کند و مانند یک شهرنشین نجیب! برود و با کت و شلوار در صف شیر (که از قضا حالا مشتری زیادی هم یافته) ساعتها بایستد غافل از آن که این نجابتهای شهروندی دیری تداوم نخواهد داشت.
حالا که دلار گران شده و یونجه را هم که نمیشود با ارز مرجع تهیه کرد و اصلاً باید یونجه را جزو کدام گروه از کالاهای اولویت دار برای دریافت ارز مرجع قرار داد ؟ ... و این است مدیریت منابع ما!
این مدیریت منابع ماست که به جای بهینه سازی و کمک برای رفع مشکلات دامداری و کاهش زحمات کشاورزان دامدار، با محدود سازی مناطق صد درصد کشاورزی و دامداری به منطقه صرفاً شهری ، صورت مسئله را پاک کرده و دل خودمان را خوش میکنیم که شهری شدهایم و نتیجه .... و نتیجه همین میشود که همان کسانی که گوشت و شیر سالم خود و چندین خانوار را تأمین میکردند(که نمونه هایش برای نویسنده این سطور، افزون از شمارش است ) الآن در حسرت شیر (شیرخشکی) بمانند و حسرتهایشان با بالا و پایین رفتن ارز بالا و پایین شود.
سخن بسیار است و بنده به یک مسئله کاملاً جزیی پرداختم . تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل .
[1] - بنده وقتی دیدم که حضرت آیت الله جوادی آملی حفظه الله اشاراتی کلی در مدیریت منابع در درس تفسیرشان فرمودند به خود جرات دادم تا چند جمله ای در حاشیه بیانات ایشان داشته باشم.
[2]- وسائلالشیعة جلد17 ص 40 باب استحباب العمل بالید :کَانَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع یَقُولُ مَنْ وَجَدَ مَاءً وَ تُرَاباً ثُمَّ افْتَقَرَ فَأَبْعَدَهُ اللَّه
سریال «عمر» ؛ فرصتی برای بازگویی ناگفته ها
کتب تاریخی و نوشته های علمای شیعه مملو است از حقایقی که به صراحت ،جزییاتی دقیق و تامل برانگیز از واقعیات درس آموز صدر اسلام را بیان نموده اند. از کتاب «الارشاد» شیخ مفید تا کتب علمای اخیر مانند آیت الله سبحانی و مهدی پیشوایی در کتابهایی همچون تاریخ اسلام وسیره پیشوایان و... که بر پایه واقعیت های غیر قابل انکار درباره تاریخ اسلام نوشته شده است و کتابهای دیگری که پشت پرده برخی از اتفاقات ناگواری را که در صدر اسلام اتفاق افتاده و پایه انحرافات بعدی شدند مانند کتاب اسرار آل محمد(ص)،صحنه هایی مستند و واقعی را ترسیم میکنند که ملت ولایی ایران اسلامی به این موارد آگاه بوده و نیازی به ذکر بیشتر نیست.
موضوعات تاریخی خصوصا موضوعاتی که به وقایع صدر اسلام می پردازند از اهمیت بالایی برخوردارند و بر همین اساس علمای مهذب شیعی بر اساس حقایق و بدور از هرگونه تعصب و یکجانبه گرایی اصل وقایع را نقل نموده اند.
در دوران معاصر که امکان انتقال پیامها و مفاهیم با ابزار های صوت و تصویر هم فراهم شده است فیلمسازان ایرانی و شیعه با تمسک به وقایع غیر قابل تحریف تاریخ صدر اسلام و علی رغم بضاعت اندکی که داشتند سعی نمودند در کنار ساخت سریالهای زیبای تاریخی مانند اصحاب کهف و مریم مقدس، گوشه ای از این تاریخ صدر اسلام را نقل نمایند که سریالهایی همچون امام علی(ع)و امام حسن(ع)از محصولات آن می باشد و در چند سال اخیر نیز سریال «مختارنامه» و «یوسف پیامبر» نیز از محصولات رسانه ای ایشان می باشد که استقبال کم نظیری از آن در جهان اسلام شد.
این پیشرو بودن ایرانیان محب اهل بیت(ع)در ساختن سریالهای تاثیر گذار و مناسب از صدر اسلام همانگونه که موجبات خوشحالی طرفداران اسلام راستین حتی از بین اهل سنت گردید، موجبات نگرانی کسانی گردید که می توان گفت سر در توبره استکبار جهانی دارند تا به زعم خود بخواهند با اقدام متقابل جلوی این موجی که برگرفته از اسلام ناب است بایستند.
در مقابل به تصویرکشیدن واقعیات تاریخی در سریالهای مذکور حاکمان آن کشورها دست به تحریم نمایش آن سریال ها زدند و در مواردی هم سعی نمودند واقعیت گویی در این سریالهای تلویزیونی را تخطئه کنند و آن را حمل به توهین به صحابه پیامبر(ص)نمایند تا راه برای اقدامات و تخریب های بعدی فراهم گردد.
اقدام ایشان برای تخطئه واقع گویی در سریالهای ایرانی با واکنش بجای علمای شیعه روبرو شد به عنوان نمونه آیت الله العظمی مکارم شیرازی در جواب اعتراض برخی از کشور مصر و سایرین ، در درس خارج فقه خود(مورخه 15/10/89)تصریح کردند :
«اینها باید توجه داشته باشند اهانت یک مسئله است و روایت تاریخ مسئلهای دیگر و این دو با هم تفاوت اساسی دارند. آیا کسی شک دارد که در تاریخ اسلام جنگی به نام جمل واقع شده است؟ آیا کسی شک دارد که طلحه و زبیر بیعت امامشان را شکستند؟ آیا کسی شک دارد که شمار زیادی از مسلمانان خونشان در جنگ جمل ریخته شد؟ اینها روایت تاریخ است و قضاوت با خود مردم است. ...آیا شما میگویید که تاریخ را نقل نکنید؟ ... نباید چشم را بر تاریخ بست. ... این برادران خوب است توجه بفرمایند که مسائل تاریخی را نمیشود فراموش کرد.اگر تاریخ را آن گونه که هست بررسی کنیم بسیاری از حقایق و مطالب روشن میشود[1].»
به دلیل عدم هماوردی تکفیری ها در مقابله با منطق شیعی ، آنها با درک لزوم جبهه گیری فرهنگی در مقابل تفکر شیعیان ومحبان اهل بیت(ع) در سالهای اخیر سریالهای موهنی مانند «الحسن والحسین»کلید زده شدند و در مورد اخیر نیز سریال «عمر » موجبات تامل بیشتری شده است. این سریال با کمک شبکه ضد شیعی و ضد ایرانی(Middle East Broadcasting Center) mbc تهیه شده است که بخش فارسی آن برای مخاطبان ایرانی و توسط یک سرمایهدار سعودی از خاندان حکومتی عربستان شکل گرفته است و نیمی از برنامه های شبکه فارسی وان نیز از تولیدات همین شبکه است. تیم سازنده این سریال هالیوودی بوده و تمامی کارهای فنی سریال نیز در فرانسه انجامگرفته است(این را مقایسه کنید با سریالهای ایرانی که همه ی صحنه ها و کارهای فنی آن با همت فیلمسازان کشورمان انجام گرفته اند).
نکته ای که در این موضوع قابل توجه است اینکه این سریال با تلاش در تحریف واقعیات تاریخی- همانگونه که در تیزر فیلم پیداست- سعی می کند با پررنگ کردن بحث فتوحات اسلامی خصوصا ایران؛ برخلاف آموزه های نورانی اسلام ،نزاع «عرب و عجم»راه بیاندازد و با تحریک احساسات عربی و عجمی طرفین، موضوع را از قالب معقول آن که تاثیر محبت اهل بیت(ع)در میان ایرانیان راست ایمان است خارج نماید.
علی رغم اینکه کارگردانان ایرانی در فیلم ها وسریالها بخاطر احترام به باورهای برادران اهل سنت، چهره خلفای ثلاث ایشان را به تصویر نمی کشند ولی در سریال «عمر» ایشان سعی میکنند با به تصویر کشیدن چهره حضرت علی(ع)که مظهر عدالت و مقتدای تشیع علوی است زمینه مخدوش نمودن چهره حضرت امیرالمومنین(ع)در بین ایرانیان را فراهم کنند- غافل از اینکه فروغ این خورشید فروزان در میان ایرانیان بالاتر از آن است که به دست عده ای منحرف گل اندود شود-.
چه باید کرد؟
درست است که اسلام آمریکایی با همت وهابیون و سلفی ها سعی در ایجاد تفرقه و نفرت بین مسلمین نموده و با ساخت چنین فیلم هایی به زعم خود در مقابل تفکر شیعی و علوی می ایستند ولی باید توجه داشت که بالاترین چیز در میان پیروان اهل بیت(ع)و شیعیان، قدرت منطق و استدلال ایشان است که به گفته آیت الله العظمی مکارم شیرازی « منطق شیعه قوی ترین منطق در میان سایر مذاهب است و در برابر استدلال های عقلی و نقلی کسی توان رویارویی و مقابله با آن را ندارد.[2]»بله این منطق است که راه را بر هرگونه خناسی هایی می بندد و سحر رسانه ای این ساحران را باطل می کند .
بنابراین ایرانیان فهیم و دوستدار اهل بیت(ع) نباید از این تهدید و تخریب ها واهمه ای داشته باشند بلکه با هوش و درایت تاریخی خود و با منطق قوی دینی و عقیدتی که به برکت اهل بیت(ع)با نورانیت ممزوج گشته است از این تهدید و تخریب ها به عنوان فرصتی مناسب برای بیان واقعیات استفاده نموده و با بیان ضعف ها و تحریف های صورت گرفته در این فیلم ها وسریال ها و امثال آن، به اقتضای پرداخت آنها به ریز مسائل ، ناگفته های ناگفتنی را در کمال احترام بازگو نمایند تا حق از ناحق جدا شده و با آگاهی ملتهای اسلامی از پشت پرده وقایع این ضربه تاریخی را به خودشان برگردانند. بدیهی است که هزینه ای که ما برای این پاسخ می پردازیم بسیار پایین تر از هزینه های سرسام آوری است که ایشان برای ساخت یک اثر موهن متحمل شده اند.
ایران اسلامی با این اندیشه ی والای علوی و شیعی الان در کانون توجهات جهانی قرار دارد و این امر مسئولیت تک تک ما ایرانیان به عنوان پیروان مکتب اهلبیت(ع)را سنگین تر می کند و به تعبیر مقام معظم رهبری در دیدار با اساتید دانشگاهها (مورخه 22/5/91):
« اوضاع جهان در حال تبدیل به یک شکل جدید و هندسهى جدید است... آنچه که به نظرم میرسد لازم است، این است که دانشگاههاى کشور و حوزههاى علمیهى کشور در این شرائط، مسئولیت سنگینى دارند. کار توفیق ملت ایران و کشور ایران در این برههى بسیار مهم و حساس تاریخى، در درجهى اول بر دوش دانشمندان است. »[3]
در وضعیت کنونی جهان که بحران های اقتصادی و و اجتماعی دامن کشورهای سلطه گر را فراگرفته است و پشتوانه های گروه های تکفیری و وهابی لرزان شده است بهترین فرصتی است که ایران اسلامی با نمایش زیبایی های اسلام ناب محمدی ص، ضمن تحکیم پایه های اقتصادی و نظامی و تقویت نیروی انسانی خود ، با قدرت منطق و عقلانیت تاریخی خود جهان را از لوث وجود افکار منحرف، ضد اسلامی و ضد بشری وهابیت پاک نمایند.
در این راستا وظیفه علمای حوزه و دانشگاهها و نیز دبیران مدارس خصوصا کسانی که نقشی مستقیم در تربیت نیروهای انسانی و سازندگی فکری دانش آموزان و دانشجویان دارند در این برهه از زمان سنگین تر می شود. لازمه ی تربیت صحیح، آگاهی بخشی است و این آگاهی بخشی باید به نحوی باشد که همت ها را بلند نماید و از اشتغال اساسی به مسائل جزیی اقتصادی کشور بالاتر برود.
[1] - مهرنیوز ؛ «روایت واقعیات تاریخ ارتباطی با اهانت به صحابه ندارد» تاریخ 15/10/89
http://www.mehrnews.com/fa/newsdetail.aspx?NewsID=1225653
[2] - خبرگزاری حوزه نیوز –«کسی توان رویارویی با منطق شیعی را ندارد»- 1389/03/06
http://www.hawzahnews.com/news/نمایش+خبر/62437/کسی+توان+رویارویی+با+منطق+شیعی+را+ندارد
[3] - بیانات در دیدار اساتید دانشگاهها – 22/5/91
http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=20729
نامبارک مصر در طول دوران حکومت خود وارد یک سیستم یهودی اسراییلی شد که بازی خاص خود را دارد. بازی ای که یهود (اسرائیلی) ید طولایی در آن دارد. یهود صهیونیست برای رسیدن به مقاصد خود بنا به نوشته های «دانشوران صهیون » از هیچ چیز فروگذار نمی کند. روش آنها به این شکل است که ابتدا طرف مقابل را وارد بازی می کنند (ترفندهای شیطانی آنها هم برای به بازی انداختن جای خودش را دارد) و آنقدر بازیش می دهند که او را تبدیل به یک فوروارد کرده و یک روسیاهی از او درست می کنند که در مقابل روسیاهی او خودشان بسیار روسفیدترجلوه می کنند.
دقت کنید که افتادن در بازی صهیونیست ها از یاسر عرفات مبارز فلسطینی یک یاسر عرفات سازشگر بی بنیه ای ساخت که به تمام سازهای صهیونیست ها رقصید و آخرسر بعد از تبدیل شدن به مهره سوخته شدن به دست صهیونیست ها به راحتی از صحنه روزگار محو شد.
در ماجرای حسنی مبارک قسمت اول وجود دارد یعنی افتادن در بازی صهیونیست ها و این امر در جریان جنگ 22 روزه روشن شد که به تعبیر امام خامنه ای در 14 خرداد امسال (1391)به نقل از یکی از مبارزین فلسطینی که می گفت:
« در آن ایامِ جنگ بیست و دو روزه، یک مبارز فلسطینى در یک مصاحبهاى گفت که امروز - آن روزى که او میگفت - نوزده روز است که از جنگ میگذرد، ولى ما در این مدت نتوانستیم نوزده کیلو گندم و آرد از مصر وارد کنیم!»
زمینه قسمت دوم هم ایجاد شده است یعنی پایان یافتن عمر مفید نامبارک مصری و به تعبیری مهره ی سوخته شدن.
حالا می رسد به مرحله سوم که راحت شدن از شر اوست آن هم با کمترین هزینه.
اینجاست که معادله ها پیچیده می شود زیرا :
مبارک تا جایی که می توانست به دستور اربابانش مقاومت کرد و تا می توانست کشت اما زمانی رسید که صهیونیست ها از این مهره شان احساس نا امیدی کردند و برای اینکه جلوی انقلاب مصریون را بگیرند باید کاری کنند نوزاد انقلاب مصر ، نارس و ناقص الخلقه به دنیا بیاید(نه مانند انقلاب ایران که فرصت پیدا کند نیروهای فکری و ایدئولوژیکی خود را تکمیل کند به نحوی که بعد از انقلاب تمامی سیستم شاهنشاهی را از بیخ و بن بکنند)
حالا که مبارک به چنگ انقلابیون افتاده است چند راه وجود دارد:
1- بگذارند مبارک اعدام شود . این حالت مطلوب نیست چونکه اگر مبارک ببیند بازی را تمام شده ببیند ممکن است قفل دهانش گشوده شود و آنچه را که نباید بگوید را به زبان بیاورد.
2- مبارک آزاد شود . این مساله با توجه به حساسیت انقلابیون ممکن است موجب انفجار مجدد خشم مردم شود ووضعیت وخیم تر شود.
3- مبارک به زندان حبس ابد محکوم شود. در وهله اول این فرض می تواند گزینه خوبی باشد زیرا هم نشان می دهد که نوکری اسراییل یک جاهایی هم به دردشان می خورد! وآنها را از اعدام قطعی -در مقابل کشتار صدها انسان بی گناه - نجات می دهد و هم مبارک و اطرافیانش را تا حدودی راضی نگاه می دارد و زبانشان را قفل می کند چون می دانند زندان مبارک در یک کنار ساحل زیبا با همه امکانات رفاهی است و از طرفی هم انقلابیون مجبور خواهند شد-و لو به طور موقت- از شدت و حدت اعتراضات خود بکاهند و به همین راضی خواهند شد چون هزینه اعتراضشان بالا خواهد بود و به جبهه گیری مقابل دستگاه قضا متهم می شوند. این گزینه هم بطور موقت خوب است ولی در دراز مدت جالب نیست.
4- سران صهیونیستی طاقت انتظار مدت زمان بالا و استرس اینکه چه می شود را ندارند و مبارک یا با پای خود به زودی گور به گور می شود و یا برای بستن همیشگی دهان او، صهیونیست ها در بهترین فرصت به زندگی او خاتمه می دهند.به نظر می رسد این فرض فعلا محتمل ترین فرض است چون با این امر هم نظر خویشان مبارک جلب شده است که تهدید کرده بودند اگر مبارک اعدام شود افشاگری می کنند و هم اینکه احتمال از سر گیری اعتراضات مردم مصر منتفی می شود چون مرده را که نمی شود اعدام کرد!
همه اینها فرضیاتی بودند و شاید اشتباه باشند ولی آنچه مسلم است افتادن در بازی صهیونیست ها برای بازیگران آن عاقبت خوشی نداشته و نخواهد داشت و عرفات و مبارک می توانند نمونه های خوبی برای این مساله باشند.
لینک مرتبط:
تحلیلی از عقده گشایی متنی و کامنتی سایت انتخاب علیه طلایه دار بصیرت دوران؛ آیت الله مصباح یزدی
سایت موسوم به انتخاب در روز 14 خرداد مطلبی توهین آمیز نسبت به آیت الله مصباح منتشر کرد که این توهین را در کامنت های خود تکمیل نمود. مطلب ذیل مختصری است جواب گونه به شیطنت این سایت.
مقدمه :
1 -روزنامه انتخاب و فرجام او
سالهای اوایل دوره اصلاحات بود که روزنامه «انتخاب» از سوی دفتر تبلیغات اسلامی(نه سازمان تبلیغات) وابسته به حوه علمیه قم منتشر شد. آن روزها برایم عجیب بود یک روزنامه از حوزه علمیه قم همسو با جریان اصلاحات و دوم خرداد ، علیه آرمانهای نظام منتشر می شود.
بالاخره این روزنامه با تز «نو اندیشی دینی» به همان راهی رفت وبه همان نقطه ای رسید که اسلاف و اخلافش در روزنامه های نشاط و جامعه و طوس و... رفتند و رسیدند.
2-فقیهی و اهل او
سایت انتخاب «به اصطلاح» ته مانده ای از روزنامه انتخاب است. روزنامه ای که با مدیریت محمدمهدی فقیهی، قائم مقام وقت دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم و مدیر مسئولی طه هاشمی نماینده مردم قم در مجلس منتشر شد.
سایت انتخاب الان بواسطه پسر فقیهی- مصطفی فقیهی- اداره شده و الحق که نشان داده خلف خوبی برای پدر به اصطلاح « نواندیش» خود و شاگرد ممتازی در روشهای موذیانه ی توهین و تخریب است.
عقده گشایی به سبک انتخاب
روش این سایت در عقده گشایی ها مسبوق به سابقه است و نمونه های آن را با عناوین مختلف در دوران بعد فتنه 88 در سایت هایی امثال «آیندگان»- وابسته به مهدی هاشمی- به وفور می شد پیدا نمود.
جواب اجمالی در مورداتهام سکوت علامه مصباح و عدم مبارزات او
این که آیت الله مصباح فعالیت مبارزاتی نداشت از همان تهمتهایی است که زیاده خواهان دست دوم وپادویی همچون (ع-م) و ... برای لاپوشانی کارهای سخیف خود منتشر میکردند وسهم خواهان دست اول با گفتار یا با سکوت خود برآن صحه می گذاشتند تا ردی از خود در تاریخ تهمت پراکنی ها به جا نگذارند و عملا گناه انتشار چنین گفتارهایی به گردن همان عوامل پادوی بیچاره ای میافتاد که از انقلاب چیزی جز سهمی نمی خواستند.
به نظرم می آید یک بخش بندی در نوع مبارزات لازم است تا حقایق روشن تر شود.
مبارزات قبل از انقلاب چند بخش بود ، افرادی در راه مبارزه جان خود را از دست دادند مانند نواب صفوی ،غفاری و اندرزگو. عده ای تبعید ویا زندانی شدند که بسیاری از مبارزین اینچنین بودند حتی امام خامنه ای نیز دوران زندان و تبعید داشته اند.در این گروه در بردارنده طیف وسیعی ازافراد بود که ازانقلابیون ناب تا افراد فرصت طلب ، احساسی و یا ماجراجو و از روحانی همچون آیت الله مکارم شیرازی و مرحوم آیت الله فاضل لنکرانی تا غیر روحانی همچون شهید رجایی و از اسلام خواهان تا نهضت آزادی ها وتوده ای ها و... را در برمی گرفت. افرادی همچون شیخ علی تهرانی و حسنعلی منتظری و مهدی کروبی تا افرادی همچون هاشمی رفسنجانی نیز در این دسته مبارزین بوده اند.
گروهی نیز در بخش دیگری از انقلاب فعالیت می کردند و آن بخش ایدئولوژیکی و ترویج مبانی انقلاب بود که علی رغم اهمیت بالای آن رژیم شاه حساسیت بالایی نسبت به آن نشان نمی داد در این گروه می توان از علامه شهید مطهری نام برد که در سوابق مبارزاتی ایشان زندان و تبعید نمی بینیم و این نکته درکتاب هاشمی رفسنجانی(عبور از بحران) هم بیان شده است. این در حالی است که هیچ کس در انقلابی بودن شهید مطهری تشکیک ننموده است وبه همین صورت شاید منظور مخفی کسانی که اتهام عدم انقلابی بودن را بر علامه مصباح وارد می کنند همین نکته باشد که پاسخ خودشان را خود داده اند زیرا انتشار نشریه بر ضد رژیم در اوج خفقان چه معنی ای می تواند داشته باشد؟
با تقسیم بالا حتما این نکته را متوجه شدیم که سوابق مبارزاتی به تنهایی بیانگر سلامت فکری و عملی آن مبارز درآینده نیست ونمونه های این افراد در انقلاب بسیارند از کسانی که خون به دل امام خمینی کرده و یا در ایام جنگ امام خمینی را از رادیوی عراق به فحش و ناسزا می گرفت و... و تا فتنه گرانی چون کروبی که بعد از سی سال از انقلاب اسلامی ، زهر خود را بر بدنه نظام اسلامی ریخت.
پس به اصطلاح طلبگی میان سوابق مبارزاتی و وارستگی و صحت وسلامت فکری و عملی شخص ، نسبت عموم وخصوص مطلق بر قرار است یعنی هر مبارزی ، انسان وارسته ای نیست ولی هر انسان وارسته ای در برابر استبداد و طاغوت مبارزه می نماید.
از طرف دیگرمیان مبارزه و جنگ مسلحانه و زندان نیزعموم وخصوص مطلق جاری است یعنی درست است که هر انسان وارسته ای با ظلم واستبداد مبارزه می کند ولی هر مبارزه ای که جنگ مسلحانه یا زندان رفتن نیست. اگر چنین باشد بسیاری از علمای بزرگ ما وارسته نبودند چون مبارز نبودند چون سلاح به دست نگرفتند و چون زندان نرفتند .نمونه های بسیاری را می توان از میرزای شیرازی صاحب فتوای تنباکو تا آیت الله بروجردی بزرگ مرجع واحیاگر حوزه علمیه قم و یا علامه طباطبایی صاحب تفسیر المیزان نام برد که هیچ کدام سلاح به دست نگرفتند و سابقه زندان نداشتند ولی هیچ کس منکر اثر گذاری این بزرگواران در حفظ شریعت مقدسه در جدال با دشمنان اسلام نیست.
چه کسی می تواند منکر اثرگذاری شهید مطهری در جریان انقلاب باشد؟ پس آیا می توان او را شخصی عافیت طلب دانست که با دور نگاه داشتن خود از انقلابیون و مخفی سازی و ... بدون سوابق زندان و ... خود را جزو انقلابیون قلمداد می کند؟
با این تفاصیل روشن می شود که تصور باطل تهمت پراکنان چقدر سخیف است ودر مقابل چه افتخاری بالاتر از این می تواند باشد که بزرگ مبارز انقلاب و شاگرد خالص امام خمینی یعنی حضرت آیت الله العظمی خامنه ای که علم انقلاب را در دست گرفته و نیابت بر حق حضرت حجت (عج) را بر دوش کشیده و موید به عنایات حضرتش گشته است چنان توصیفاتی والا در وصف علامه مصباح یزدی بیاورد که در اوصاف کمتر کسانی چنین الفاظی را به کار می برند.آیا این برای تهمت پراکنان کافی نیست؟
اما ... علامه محمدتقی مصباح از همان ابتدا علیرغم اینکه همانند علمایی همچون علامه محمدتقی جعفری بدون قبول مسئولیت در بدنه نظام ، مباحث علمی و تدریس را ترجیح می داد اما بعد از شهادت شهید مطهری ، بار سنگین ایدئولوژی انقلاب اسلامی را به دوش کشید و به ترویج ایدئولوژی های مستدل و محکم اسلام و انقلاب اسلامی روی آورد. (این امر در گفته های رهبر انقلاب فراوان به چشم می خورد که آیت الله مصباح جای خالی شهید مطهری و علامه طباطبایی را پر نموده است.)
طبیعی است که چنین شخصیت ممتاز فکری که بالاترین فهم ایدلوژیک را از انقلاب و نظام اسلامی دارد و همچون علامه جعفری بدون ورود به عرصه اجرایی کشور -و احتمال درگیری در فسادهای دستگاهها و غوطه خوردن در محبت جاه و مقام و فتنه فرزندان و توصیه بگیران- مانند یک ناظر آگاه و تیزبین با رصد دقیق خود ،تمامی کاستی ها و انحرافات و کژی ها در فکر و عمل مدعیان وعاملین در عرصه های اجرایی را تذکر می دهد و چه بسیار افرادی که از رهگذر روشنگری این عالم روشن ضمیر وبه تعبیر رهبر انقلاب شخصیت«دارای علم و هم بصیرت به معنای حقیقی کلمه و هم صفا»، به خطای خود پی برده و از آن خطا برگشتند.
ایشان در عرصه آگاهی بخشی و تذکر نسبت به انحرافات انقلاب همانند یک بازوی قوی برای ولی فقیه عمل نموده به نحوی که چنین تعاریف والا و پرمعنایی از سوی حضرت آیت الله العظمی خامنه ای را در مورد هیچ شخصیت دیگری در طول دورانهای انقلاب نمی توان یافت.
اما اینکه چرا این سایت چنین توهینی -آن هم در سالروز رحلت امام خمینی که عرصه های خبری معمولا با کاهش فعالیت خبری بخاطر تعطیلی و یا درگیربودن به پوشش اخبار مراسم سالگرد رحلت حضرت امام و15 خرداد هستند- کرده است جای تامل دارد:
از آنجا که روش و منش هر دو شخصیت چه در زمینه علم و عمل و چه در زمینه های شخصی وخانوادگی بر همه روشن است و نیاز به باز گویی -آن هم در روز رحلت امام خمینی ندارد- آنچه که می توان در جواب چنین خناسی هایی بیان نمود به اجمال چنین است:
اغراضی که در مقایسه علامه مصباح و هاشمی رفسنجانی می توان برشمرد
1- استفاده از پتانسیل طرفداران طرفین برای تخریب همدیگر و سیاست انگلیسی «اختلاف بیانداز و حکومت کن» به این نحو که نویسنده ی این خبر حتی اگر کوچکترین جستجویی می کرد پی می برد که هاشمی رفسنجانی خودش جواب اینها را خواه نا خواه داده است. بخشی از جمله هاشمی رفسنجانی این است:
«نشریه بعثت بیشتر جنبه سیاسی و پرخاش گری و افشاگری داشت و نشریه انقام جنبه ایدئولوژیکی آن قوی بود که شاید بر اساسا احساس چنین نیازی پس از بعثت منتشر شد.بعثت را من اداره می کردم و انتقام را آقای مصباح.»
پس نویسنده بی نام! سایت انتخاب نمی خواهد این بیان هاشمی رفسنجانی را بیاورد بلکه هاشمی باید همان را بگوید که«انتخاب» انتخاب می کند. واین چیزی نیست جز همان نفاق.
از طرفی بیان علامه مصباح که گفته : «پس از انقلاب برخی از همین افراد به پست های مهمی در نظام دست پیدا کردند و اکنون نیز منتظر فرصت هستند» در طول قرون به زبانهای مختلف برای حقیقت جویان معنا شده است و برای شیعه ی علوی چیز غریبی نیست . از همان زمان که پیامبر رحلت نمودند تا همین دوران که امام رحلت نمودند. بسیار دیدیم که برخی افراد کم بهره علمی _حتی از مقدماتی ترین مباحث حوزوی_ بلند شدند وادعای خنده داراجتهاد نمودند و حکم های بلاعزل از مرحوم حضرت امام رو می کردند که چه و چه (موضوع به نحوی مبتذل شده بود که تا مدتها ورد زبان و موضوع خنده محافل دوستانه شده بود)
2- برون ریزی عقده های درونی با قلم با پشتیبانی لجستیکی! از کامنت های موافق قلم نویسنده.
3- امید به اثر گذاری بر بخشی و لو ناچیز از مخاطبین نا آگاه از وضعیت امور.
4- بهره بردن از تاکتیک این روزهای اپوزیسیون درمانده برای رهبر نامیدن خود یعنی توهین بیشتر= طرفدار بیشتر= دست بالا در رهبری فکری و عملی اپوزیسیون.
لینک مرتبط :
اسناد مبارزاتی آیت الله مصباح یزدی در ساواک
مصباح یزدی، اظهارات هاشمی را به خودش گرفت/ پاسخ تلویحی مصباح به هاشمی
جمله ای که اگر هرکسی غیر از امام خمینی می فرمود برایمان سنگین بود!
پیام امام خمینی به جهاد سازندگی در سال 1358 برایم جالب توجه بود البته با توجه بهشناختی که از روحیه جهادی امام سراغ دارم عجیب نبود ولی شاید برای برخی عجیب باشد.
به راستی امام خمینی چه تفکری داشت و چه فهمی از اسلام ناب داشت؟ در مرحلهای پایین دستتر سوال میکنیم: به راستی چرا امام متحجر نبود؟ تا حال از خودمان سوال کردهایم که متحجرینی که کمر حضرت علی را شکستند چه خصوصیاتی داشتند؟
به راستی اگر کسی به ما بگوید: «این دوران کاری جوانی یا بازنشستگی که بارها و بارها به سفرهای میلیونی با هدایای میلیونیتر میروید شما نروید و به جای آن بگردید ببینید کجای محله یا شهر یا استان یا کشورتان گرهی افتاده است آن را باز کنید!» واقعا گوشی بدهکار است؟
بینی و بین الله چند نفر را از این جمعیت چند ده میلیونی که اکثرشان خدا و پیامبر و قیامت را باور دارند گوششان به این حرفها بدهکار است؟ چند نفر مشخصا به جای اینکه سفرهای زیازتی بروند به دنبال یکی میگردند (که هزاران هزار مشکل دار وجود دارند) تا گره از مشکلش باز کنند. و اگر فرضا! اینکار را بکنند چند نفرشان باور دارند که ثواب این عملشان بیشتر از ثواب حج رفتنشان است؟
خودمان را فریب ندهیم! ما به دنبال ثواب زیارت نیستیم اگر غذای چرب و هتل چند ستاره و خدم و حشم و... نباشد چند درصد این خیل جمعیت مشتاق آن هم بصورت خانوادگی عازم سفرهای پرخرج عمره میشدند؟
تهمت زنی نمیکنم ولی گویا دارند حجهای مستحبی پر هزینه را باب میکنند. سفرهایی که مبالغ بالایی ارز از کشور خارج کرده و می کند ؛ مبالغی که میتوانست مرهم دردهای بسیاری باشد.
فرق ما با امام خمینی بسیار است. او از اسلام چه میفهمید ما چه میفهمیم؟
اگر او امام خمینی نبود و این جملات را میگفت خدای ناکرده حکم کفرش را صادر کرده بودیم! مگر میشود یک آخوندی که اصلا آخوند را به همین زیارات و دعا و قرآن و مفاتیح میشناسیم حرف این شکلی بزند که آآآآآی مردم! حج مستحبی را بگذارید کنار و به مشکلات دیگران برسید؟ مگر میشود؟!
امام خمینی آخوند روشنفکرنما نبود این را همه میدانند ولی امام، روحانی بیفکری هم نبود و گرنه چگونه میتوانست انقلابی به این عظمت که تنه به تنه استکبار چند صد ساله جهانی میزند را به پا کند! در یک کلمه امام خمینی از متحجرینی نبود که از اسلام فقط اسمش را بلدند. متحجرینی که کمر حکومت حضرت امیرالمومنین ع را شکستند.
حالا متن پیام امام را ببینیم:
متن فرمان امام خمینی(ره) برای تأسیس جهاد سازندگی- 27خرداد سال 1358
بسمالله الرحمنالرحیم
باید به ملت متوسل بشویم. ملتی که بحمدلله مهیای خدمت و فداکاری بوده و هستند. ملت ما با فداکاری بحمدالله مراحل با اهمیت را پشت سرگذاشته، موانع مرتفع شد، خائنین رفتند. و اگر تتمهای هم باشد با همت ملت خواهند رفت. لکن این دیوار شیطانی بزرگ که شکست، پشت این دیوار و خرابی های زیادی هست و ناچاریم که برای سازندگی به ملت متوجه بشویم. برای این که خرابی هایی را که در طول مدت حکومت جائر پهلوی در مملکت ما حاصل شده است ترمیم کنیم و بحمدالله ملت ما راجع به سازندگی مهیا بودن خود را اعلام کردند. دانشجوهای عزیز، متخصصین، مهندسین و بازاریان، کشاورزان همه قشرهای ملت داوطلباند که ایرانی که به طور مخروبه به دست ما آمده، بسازند از این جهت باید ما این جهاد را به سازندگی موسوم کنیم... خداوند به همة ملت و به همه کسانی که در این راه تشریک مساعی می کنند و این وظیفه اخلاقی شرعی را ادا می کنند توفیق عنایت کند. همه موفق باشند که در این جهاد شرکت کنند و این خرابه ها را بسازند و برادران خودشان را کمک نمایند که شاید هیچ عبادتی بالاتر از این عبادت نباشد. بلکه من از اشخاصی که برای زیارت ها مثل زیارت مکة معظمه و مدینه منوره می خواهند به طور استحباب بروند از آن ها می خواهم و تقاضا می کنم که شما که برای ثواب می خواهید به مکه مشرف بشوید و یا می خواهید به مدینه منوره و یا به عتبات عالیات مشرف بشوید، امروز ثوابی بالاتر از این نیست که به برادران خودتان کمک کنید و این سازندگی را همه با هم شروع کنیم که ایران خودتان درست ساخته بشود و برادران شما نجات یابند. خداوند به همه شما اجر عنایت می کند و همان ثوابی را که شما از زیارت می خواهید خداوند در این جهاد به شما خواهد داد. والسلام و علیکم و رحمةالله و برکاته.
تعریضیه ای بر نور ( امام هادی علیه السلام )
مقدمه :
انسانها زیرکند و با زیرکی خود اشیاء و سایر موجودات را به خدمت خود در میآورند. زیرکی بستگی دارد که ما آن را چه معنی کنیم .
نهجالبلاغة خطبه 318 وَ اللَّهِ مَا مُعَاوِیَةُ بِأَدْهَى مِنِّی وَ لَکِنَّهُ یَغْدِرُ وَ یَفْجُر به خدا قسم که معاویه زیرک تر از من نیست ولی او غدر می کند و عهد می شکند و فجور می کند .. که این فریبکاران در روز قیامت نشانه خاصی خواهند داشت.
مشکل بزرگ بشریت از همان ابتدا وجود انسانهایی است که غدار بودند وفریبکار و حیله گرو مکار و خوش منظر بدطینت که عهد برایشان مهم نیست و این خصلت است که موجب حلاوت دهان ابلیس می شود.
تمام امید شیطان وجود انسانهایی است که فاجرند و هیچ اخلاقی چیز برایشان اهمیت ندارد مگر آنچیزی که منافع دنیویشان را تامین کند و هیچ چیز برایشان مهم نیست (مقدس ) نیست مگر امیال و هواهای نفسانی و پلید خودشان.
گویا امامان معصوم در دوره 250 ساله تا زمان غیبت کبری ، این درد بزرگ بشری را فریاد زده اند دردی که لا جرم باید بعد از رحلت پیامبر اکرم (ص) خود را نشان دهد و انسانهای پلیدی کرسی های قدرت را به دست گیرند که هیچ بویی از انسانیت نبرده اند (کافیست تاریخ جنایات خلفای مجعول را تورق کنیم تا به رذالت ایشان پی ببریم)
امامان هر کدام در دوره ای زندگی نموده اند که این انسانهای فاجرکافر ولی خوش منظر با تمام زیرکی شیطانی خود قاپ عقل بشریت را دزدیدند
امام هادی (ع ) در دورانی قرار داشتند که این انسانهای پلید زمام امور را در دست دارند وبه قول خوارزمی -از دانشمندان معروف ادب - در کتاب رسائل :
«سیدی از سادات خاندان نبوت از دنیا می رود کسی جنازه او را تشییع نمی کند اما چون دلقک و مسخره ای از آل عباس بمیرد تمام عدول و قاضیان در تشییع جنازه او حاضر می شوند...هارون و... وجعفر متوکل در صورتی به کسی عطا می کردند و ... که به آل ابی طالب دشنام گوید... علویان را {حتی}از یک وعده خوراک منع می کردند در حالی که خراج مصر و اهواز و ... به مصرف خنیاگرانی چون ...می رسد. ... اموال خالص و پاکیزه خراج، به دلقکهاو سگبازان و ... منحصر شده است .یک وعده خوراک و یک جرعه آب را از اولاد فاطمه (س) دریغ می دارند... آنان گناهی ندارند جز این که جدشان نبی و پدرشان وصی و مادرشان فاطمه (س) است»
امامان معصوم علیهم السلام به تقدیر خالق انسان و جهان می خواستند ملت اسلام و بالاتر از آن انسانهای آزاد اندیش را بیدار نمایند تا بدانند چه شیاطینی می توانند در پوستین انسان، افسار جامعه را در دست گیرند و خود را بر ملتها غالب نمایند و برای افشا نشدن خود از هیچ حیله ای فروگذار نمی کنند.
اما در وضعیت کنونی ما :
مطلب اول:
توهین به اهل بیت علیهم السلام چیز جدیدی نیست چون هرکس باید طبع خود را آشکار نماید و طبیعی است ظلمت شیطانی باید برای اثبات خود به نور سنگ بیاندازد.
مطلب دوم : حکم کسانی که به امامان(ع) عامدانه توهین وسب می کنند بنا بر فقه اصیل 1400 ساله ما همان حکم ساب النبی(ص) است که خون او هدر است و این حکم فقط شاهین نجفی را شامل نمی شود.
مطلب سوم : چه انتظاری از شیاطین می توان داشت در حالی که صدا وسیمای جمهوری اسلامی با ساخت سریالهای به ظاهر طنز مانند «پایتخت» هم اقوام ایرانی را به سخره و استهزاء خارج از شئون قومیتی می گیرند و هم اینکه با دست گذاشتن روی القاب معصومین علیهم السلام ، لقب مبارک امام هادی علیه السلام یعنی «نقی» را بر روی یکی از شخصیت های مسخره ی این سریال می گذارند.
این را متخصصان علوم ارتباطات می توانند تصدیق نمایند که یک نام خصوصا -با اداهای خاص و گویش ویژه- چقدر می تواند بر ذهنیت ها اثر بگذارد.
ضمن اینکه آرزوی هرشیعه ای اینست که دنیا را از لوث و جود ناپاکانی مثل شاهین نجفی -که گویش و الفاظ رکیک او حتی هر انسان نامسلمانی را هم میآزرد- پاک نماید ولی پس چه کسی باید پیگیر کج فهمی و کج سلیقگی برخی فیلمسازان ما باشد؟
بسم الله الرحمن الرحیم
چه مکنت یافت ایران با نام عالم آل محمد(ص)، امام رئوف حضرت علی بن موسی الرضا (ع) که گفته اند "شرف المکان بالمکین ".
روزی که امام رضا علیه السلام به ایران آمدند، کسی فکر نمیکرد که قرار است برای همیشه امام مهمان ایرانیان شوند، اما خداوند خواست تا امام بماند.
نسل ها آمدند و رفتند و به تاریخ پیوستند. اما... امام ماند و خواهد ماند تا هر که توفیق یافت و معرفت یافت توشه اش را برگیرد از این بارگاه.
سالروز شهادت ایشان همزمان با ایام سوگ اهل بیت در عزای رحلت حضرت رسول اکرم (ص) وامام حسن مجتبی (ع) بر تمامی محبین ایشان تسلیت باد.
پی نوشت :
در سالروز شهادت امام رضا ع این وبلاگ جهت معرفت یابی و معرفت پویی راه اندازی شد بدان امید که خاک پایی باشیم از رهروان عالم آل محمد صلی اله علیه وآله وسلم و همواره در مسیر رضای دوست باشیم.