پاک کردن صورت مسئله تدبیر نیست، تخدیر است[1]
مولا امیرالمومنین علیه السلام همواره میفرمود : از رحمت خداوند دور باد کسی که فقیر باشد درحالیکه 2 عنصر را دارد آب و خاک.[2]
در میان همه گرانی های اخیر میخواهم به یک موضوع دم دستی اشاره کنم .
«شیر» را که یادمان هست که آن هم بطور غیرعادی گران شد و مردم طعم گرانی را این دفعه به صورت روزمره با مزهی «شیر» چشیدند.
در این میان اخباری شنیده شد که تا حالا به عمق فاجعه آن دقت نکرده بودیم.واردات علوفه و خوراک دام! یعنی در کشوری به وسعت ایران هنوز نمیتوان علوفه ی دامها را تأمین نمود؟! و باید دلار بدهیم تا علوفه وارد کنیم؟
اینجا در صدد حل و جواب این مسئله نیستم ولی مسئله دیگری را اشاره میکنم که شاید جوابگوی برخی گرانیهای اخیر باشد.
در منطقهای که بنده زندگی میکنم (در یکی از مناطق استان زنجان) بنده از سالهای نه چندان دور یادم هست که با توجه به کشاورز و مزرعه دار بودن اکثریت مردم و علوفه های به دست آمده از مزارع، کمتر خانوادهای را میشد یافت که دامداری هم نداشته باشد و در کنار کشاورزی، با نگاه داشتن مختصر دامی گوشت و شیر و پنیر و ... خود و حتی اطرافیان دوردست خود را تأمین نکند.
اما الآن چگونه شده است؟
از آنجا که از منظر شهر نشینی نباید دام را در محیط شهری نگهداری کرد کم کم سروکله سازمان بهداشت پیدا شد و دامداران تهدید شدند ؛ نامه پشت نامه و تهدید پشت تهدید و دادگاه پشت دادگاه.
اینگونه بود که برای دامداران، دامداری شده بود آش نخورده و دهان سوخته. چون شیر یارانهای پاستوریزه هموژنیزه (اصل شیر خشکی) به همت دولت و بودجه نفتی و بیتالمال دم در خانه به قیمت پاکتی 250 -200 تومان فروخته میشد در حالی که با حساب سرانگشتی هزینه هر کیلو شیر برای کشاورز نگون بخت از قیمت چند پاکت شیر دولتی بالاتر میزد و جمع بزنید با این همه و زحمتهای زیاد دامداری ، جواب دادن به بهداشت و دادگاه و پیدا نشدن سبوس دامی و ... .
دولت به جای اینکه یک دست مریزاد برای این دامداران داشته باشد و با همیاری با مزرعه داران دامدار برای مکانیزه کردن دامداریها، مشکلات ایشان را برطرف کند ولی در عوض آنچه که حاصل میشد همواره تحقیر و توهین و سرزنش بود.
پس همان بهتر که دامدار دامهای خود را بفروشد و علوفه هایی که در کشتزارهایش هست را رها کند و مانند یک شهرنشین نجیب! برود و با کت و شلوار در صف شیر (که از قضا حالا مشتری زیادی هم یافته) ساعتها بایستد غافل از آن که این نجابتهای شهروندی دیری تداوم نخواهد داشت.
حالا که دلار گران شده و یونجه را هم که نمیشود با ارز مرجع تهیه کرد و اصلاً باید یونجه را جزو کدام گروه از کالاهای اولویت دار برای دریافت ارز مرجع قرار داد ؟ ... و این است مدیریت منابع ما!
این مدیریت منابع ماست که به جای بهینه سازی و کمک برای رفع مشکلات دامداری و کاهش زحمات کشاورزان دامدار، با محدود سازی مناطق صد درصد کشاورزی و دامداری به منطقه صرفاً شهری ، صورت مسئله را پاک کرده و دل خودمان را خوش میکنیم که شهری شدهایم و نتیجه .... و نتیجه همین میشود که همان کسانی که گوشت و شیر سالم خود و چندین خانوار را تأمین میکردند(که نمونه هایش برای نویسنده این سطور، افزون از شمارش است ) الآن در حسرت شیر (شیرخشکی) بمانند و حسرتهایشان با بالا و پایین رفتن ارز بالا و پایین شود.
سخن بسیار است و بنده به یک مسئله کاملاً جزیی پرداختم . تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل .
[1] - بنده وقتی دیدم که حضرت آیت الله جوادی آملی حفظه الله اشاراتی کلی در مدیریت منابع در درس تفسیرشان فرمودند به خود جرات دادم تا چند جمله ای در حاشیه بیانات ایشان داشته باشم.
[2]- وسائلالشیعة جلد17 ص 40 باب استحباب العمل بالید :کَانَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع یَقُولُ مَنْ وَجَدَ مَاءً وَ تُرَاباً ثُمَّ افْتَقَرَ فَأَبْعَدَهُ اللَّه